مقدمه:
در عصر ارتباطات و دنياي رسانهها، ما هنوز نيازمند ارتباطهاي دوستانه و سنتي خويش هستيم و آنچه مسلم است آشنايي با روشهاي صحيح ايجاد ارتباط، سازگاري در شرايط و موقعيتهاي خاص، گذشت و فداكاري، حس همدلي و وفاداري براي تحكيم بخشيدن و توسعهي هرچه بيشتر اين روابط لازم است. چه خوب است اين نياز را ابتداي كودكي به شكلي كاملاً اصولي و مطابق با هنجارهاي جامعه به فرزندانمان بياموزيم، تا آنها در اين راستا دچار مشكل نشوند.
در اين مقاله مطالبي دربارهي روانشناسي ارتباط جمعآوري شده است كه اميدوارم براي خواننده مفيد باشد.
ارتباط:
هر كس به دوستاني نياز دارد، اما همهي افراد نميدانند چگونه دوستاني پيدا كنند و آنها را نگه دارند.
تقاضاها و نيازها از سوي شغل و خانواده باعث ميشود كه بسياري از مردم، انرژي كمتري براي آوردن يك فرد جديد به زندگي خود يا پرورش ارتباطاتي كه تاكنون داشتهاند صرف كنند.
به گفتهي «چريل ريچي» دكتراي تخصصي و مددكار اجتماعي در دانشگاه واشنگتن: تحقيقات نشان داده است مردمي كه حمايت جدي از سوي دوستان يا خانواده ندارند، زندگي كوتاهتري دارند و بيشتر از استرس رنج ميبرند. حمايت از جانب دوستان ميتواند قدرت برقراري تغييرات مثبت در زندگي را براي مردم ايجاد كند. مثل دور ماندن از داروها(مواد مخدر) و يا بروز دادن ارتباطات خصمانه(پرخاشگرانه). بعضي از مردم ممكن است يافتن دوست را كاري سخت بدانند، زيرا آنها فاقد مهارتهاي مورد نياز براي تعامل موثر با ديگران و ايجاد ارتباط اجتماعي حمايتكننده هستند. انسانها با اين مهارتها متولد نميشوند، آنها نياز به يادگيري اين مهارتها دارند.
از كجا شروع ميكنيد؟
دكتر ريچي اظهار ميدارد: بيشتر از اينكه كه يك هدف وسيع مثل يافتن دوستان جديد داشته باشيد هدف را به گامهاي كوچكتري كه قابل رويارويي و دستيابي باشند تقسيم كنيد.
قدم اول ميتواند اين باشد كه هرروز با يك نفر كه به خوبي او را نميشناسيد مكالمهاي را آغاز كنيد، براي مثال يك نفر را در محل كار خود يا در كليسا، اين ممكن است به مرور زمان به وسيلهي در نظر گرفتن يك موضوع و آغاز ارتباط و حتي تمرين با يك عضو حامي خانواده يا يك دوست قابل اعتماد موجب آمادگي شود.
براي عدهاي، ملاقات با افراد جديد ممكن است قسمت سادهي كار باشد. اما مشكل اين است كه چگونه ميتوان يك آشنايي اوليه را به يك دوستي تبديل كرد.
اطلاعاتي دربارهي خودتان، از طريقي آشكار كنيد كه اعتماد را در يك رابطه دوستي ايجاد كند. روش ديگر رفتار متقابل است براي مثال: از طريق گوش كردن با دقت به ديگران هنگامي كه اطلاعاتي را درباره خودشان بروز ميدهند و يا به طور ملموس، فراهم كردن يك پرستار بچه براي ديگران به خاطر لطفي به آنها.
توسعهي روابط دوستانه:
بعضي از مردم خود را بدون حامي مييابند نه اين خاطر كه نميتوانند روابط اجتماعي را آغاز كنند بلكه به اين دليل كه آنها دوستشان را با كمك خواستن بيش از حد و جبران نكردن آن آزرده ميكنند. يا از بين بردن اعتماد مثل گفتن رازي كه باعث ميشود دوستي متزلزل گردد. (ارتباط ناپايدار شود).
دكتر ريچي ميگويد: براي برقراري ارتباط، مهم است كه قابل اعتمادتر و مسوولتر باشيم و رفتار متقابلانهي بيشتر در روابط روزمره داشته باشيم.
اگر ارتباطات اجتماعي شما حمايت كننده است. بودن افراد زياد در اطراف شما در تمام مواقع، ممكن است در اوقات شخصي شما و خانوادهتان دخالت كند. بخشي از ساختار مهارت اجتماعي، قرار دادن حد و مرز در يك رابطه است و اينكه اين رابطه را در سطح يك آشنايي نگه داريم تا تبديل آن به يك دوستي نزديك. يك فرد با تعداد روابط اجتماعي خيلي زياد، ميتواند شرايط بدتري نسبت به يك فرد تنها داشته باشد اگر بيشتر آن ارتباطات اجتماعي، منفي و ضعيف باشد و در انتها، تعداد روابط اجتماعي، دقيقاً به اندازهي كيفيت آنها مهم نميباشد.
دكتر ريچي ميگويد: دوستي در يك ارتباط فيزيكي محض بيشتر است، به نوع تبادلاتي كه در ارتباطات خود با مردم داريد دقت كنيد و اين كه آيا اين افراد ميتوانند نوع ياري و حمايت را به گونهاي تأمين كنند كه مفيد باشد؟
چرا ما دوستاني داريم؟
كودكي نه ساله پاسخ ميدهد: تا كسي باشد كه با او بازي كنم. و كودك دوازده ساله ميگويد: اينگونه است كه شما تنها نخواهيد بود ولي هست كه شما را حمايت كند و در كنار شما باشد.
اين دو پاسخ يك طرز تفكر موشكافانه و ديدگاه پيشرفته در مورد دوستان و روابط دوستانه است كه به عنوان يك ويژگي كودكان در فرهنگها و جوامع مختلف ظاهر ميشود.
اگر چه كودكان، هم سالان زيادي در گروههاي بازي، مهد كودكها، كلاس درس و همسايهها دارند اما گروه مشخص شدهاي از دوستان و حتي تعداد كمتري دوست صميمي دارند. «كارولي هاوز» اشاره ميكند كه روابط دوستانه در دوران پيش از مدرسه از يك رفتار اجتماعي متقابل و احساسي از توافق پديدار ميشود كه كودكان با هم بودن و درگير شدن در دستهاي از فعاليتها كه هر دو از آن لذت ميبرند را آسان ميدانند. اين رابطهي دوستانه ابتدايي، كودكان را براي فرصت همكاري و ارتباط با ديگران آماده ميكند. در نتيجه كودكاني كه رابطهي دوستانهي پايداري ايجاد كردهاند بيشتر قادر به تكميل فعاليتهاي پيچيده با يكديگر هستند در مقايسه با همسالاني كه با هم دوست نيستند.
روابط دوستانه اغلب بين كودكان از يك جنس (دختر يا پسر) ميباشد.
احتمال روابط دوستانهي نزديك يك كودكان با اعضايي از جنسيت خود در سنين متوسط كودكي، تقريباً قاطعانه افزايش مييابد. در نتيجه تا قبل از دوازده سالگي تقريباً بيشتر كودكان آمريكايي، يك همسن از جنس خود را به عنوان دوست صميمي شناسايي ميكنند. در كنار فعاليتهايي كه علاقهي دو طرفه در آن وجود دارد، دوستان مايلند دربارهي خودشان، معلمهايشان و به خصوص همسالان خود با هم صحبت كنند.
در حقيقت، «پاركر و گوتمن» (1989) نتيجه گرفتند كه شايعه سازي و سخن چيني جنبهي اساسي روابط دوستانه در سالهاي متوسط كودكي هستند. زماني كه كودكان از سلسله مراتب موقعيتهاي اجتماعي آگاه ميشوند و عموميت اين موضوع را در اجتماع درك ميكنند وضعيت نسبي خودشان را نيز در مقايسه با هم رديفانشان درمييابند. به نظر ميرسد شايعهسازي در ميان دوستان به عملكرد روابط بين افراد و استحكام شخصيت فرد كمك ميكند.
اگرچه دوستان صميمي تمايل دارند كه از يك جنس باشند، پسران و دختران به طور قطع در در دوران كودكي از هم جدا نيستند.
ارتباط در مدارس و بين همسايهها ممكن است اغلب بين گروههايي از پسران با گروههايي از دختران باشد. گاهي اوقات براي فعاليتهاي مشترك و گاهي اوقات براي خنده (شوخي) و يا برخي كارهاي محرك ديگر، اغلب درگير اين هستند كه هر كس چه كسي را دوست دارد.
تا قبل از سن بلوغ (جواني) صميميت در رابطه دوستي پديدار شده است. به خصوص براي دختران، حتي تا قبل از دوازده سالگي، دوستان به عنوان افرادي ويژه معرفي ميشوند. (كسي كه از شما حمايت ميكند و همواره با شماست). در مقايسه با دوستي دوران كودكي كه بيشتر براساس علايق و فعاليتهاي متقابل است، دوستي در دوران جواني به همراه بازتابي از ويژگيها، ارزشها و باورهاست. افراد در سن بلوغ(جواني) اعلام كردهاند كه زمان بيشتري را با دوستان سپري ميكنند تا با خانواده و به خاطر درك كردن آنها تمايل به بها دادن به دوستان دارند و احساس اينكه واكنشهاي آنها را شناسايي ميكنند.
از آنجا كه پسران تمايل به گذراندن اوقات خود با گروهي از دوستان دارند، دختران تمايل به سپري كردن زمان با تعداد كمتري از دوستان نزديك خود دارند.
«روبرت سلمن» اعتقاد دارد كه يك تغيير اضافي در مفهوم دوستي از ابتداي بلوغ تا دوران جواني وجود دارد. دوستي ابتداي بلوغ بر روابط خيلي نزديك متقابل تأكيد دارد و تغييرات آن را در بردارد در صورتي كه بيشتر جوانان بالغ اين حق را به دوستانشان ميدهند كه ارتباطي را با فرد ديگر هم آغاز كنند بدون اين كه آن را خطري تهديد كننده بر رابطهي اصلي شان تفسير كنند.
«سلمن» همچنين رشد توانايي دريافت ديد موشكافانه را بررسي كرده و دريافته است كه دشواري توانايي يك نفر از دريافت ديد كامل از ديگران قرين با ميزان پيشرفت در دوستي اوست. به علاوه، كودكان با مشكلات روانپزشكي اغلب روابط اجتماعي را از بين ميبرند، دوستيها را به طور ضعيفي گسترش ميدهند و در دريافت ديد كامل از ديگران دچار مشكل هستند.
دوستيها نوع خاصي از ارتباطات هستند و لازم است كه از ارتباطات معمولي همسالان برجستهتر باشند.
«كلر استوكر و جوديت دان» www.zibaweb.comميگويند: براي مثال خواهران و برادران، دوستان و روابط دوستانهي كودكان پنج تا ده ساله را بررسي كردند. اگرچه آنها هيچ الگويي از ارتباط با خواهران و برادران و روابط دوستانه نيافتند اما دريافتند كودكاني كه رفتار دوستانهي خوبي با خواهر يا برادر خود ندارند به گفتهي مادران آنها، دوستان نزديك و دوستيهاي بهتري دارند. در مقايسه با كودكاني كه با خواهر يا برادر خود ارتباط خوبي دارند.
«استوكر و دان» بيان كردند كه كودكان رفتار پرخاشگرانه با خواهر و برادر خود را از طريق سرمايهگذاري در دوستيهايشان جبران ميكنند. به بيان ديگر خصومت، روابط كنترل شده با خواهر يا برادر ممكن است كودكان را به اندازهي كافي براي روابط اجتماعي صميمانهي ديگر ماهر كند. چيزي كه واضح است اين است كه اين رابطه براي دوستان هم سن نميباشد بلكه براي دوستان نزديك است.
يك مشاهده اين است كه در ميان روابط اجتماعي كودكان، دوستي يك مقام ممتاز فرض ميشود.
اكنون پرواضح است كه روابط ما نقش موثري در خوب بودن روان ما دارند. بعضي از پيشنهادها كه روابط اجتماعي خوب را تقويت و تصحيح ميكنند، ممكن است به اندازهي يك ماده غذايي خوب يا تمرين ورزشي مرتب مهم باشد. به گفتهي «ريف و ديگران www.zibaweb.com2001» نه تنها آنچه كه گفته شده، بلكه به گفتهي «ريچارد جي ويلكينسون» سلامت جامعهي ما بستگي به كيفيت روابط ما دارد.
متأسفانه بسياري از جنبههاي زندگي مدرن ما، برخلاف روابط ما عمل ميكند. براي مثال تغييراتي در شغل ما را به نقطهاي دور از كشور منتقل ميكند، وابستگيهاي ضعيف خانوادگي و اجتماعي ما را به سمت انزوا و تنهايي سوق ميدهد. روانشناسي چه چيزي را به ما خواهد گفت؟ دربارهي اين كه چگونه با افراد ملاقات كنيم؟ چگونه ارتباط را ادامه دهيم؟ و اين كه چه اتفاقي ميافتد اگر اين ارتباط قطع شود؟
نتيجهگيري:
آنچه در اين مقاله گردآوري شده بود مجموعهاي از تحقيقات تعدادي از روانشناسان و جامعهشناسان آمريكايي است كه دربارهي چگونگي ايجاد و نحوهي روابط اجتماعي موثر نظر دادهاند.
ارتباط كه ظاهراً امري به ساده به نظر ميآيد ولي در مواقع موضوعي پيچيده است و بايد بيش از اين به آن اهميت داده شود. اگر افراد با توجه به سن با نقش خود در جامعه آَشنا شوند و وظايف خود را در رابطه با بقيه بدانند بهتر ميتوانند در تعاملات اجتماعي موفق باشند.
پس بياييم از خود شروع كنيم و نحوهي برقراري روابط اجتماعي و تداوم آن را به صورت عملي در خانواده و سپس در مراكز آموزشي پياده كنيم تا هم به سلامت روح و روان خود و هم به ترويج روحيهي اجتماعي بودن كمك كرده باشيم كه نتيجهي آن چيزي جز سلامت جامعه نيست.
براي اين كار نياز به حضور در جلسات و همايشهاي مختلف در زمينهي جامعهشناسي كه توسط استادان برجستهي كشور ما براي عموم تشكيل ميشود ميباشد و همينطور مطالعهي مقالات علمي دربارهي ارتباط موثر افراد در جامعه و مطالبي ديگر در اين زمينه كمك خوبي هست تا ما بيشتر با اينگونه مسائل آشنا شويم. زهرا اسلاملو
منابع:
http://www.healthline.com/galecontent/friendship
http://www.healthline.com/sw/wl-friends-are-good-for-your-health
نظرات شما عزیزان: